جدول جو
جدول جو

معنی چلمان رود - جستجوی لغت در جدول جو

چلمان رود
(چَ)
دهی است جزء دهستان اشگور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 32 هزارگزی جنوب رودسر و 20 هزارگزی جنوب رحیم آباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 55 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، بنشن و ارزن. شغل اهالی زراعت، گله داری و شالبافی و راهش مالرو و صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نام محلی است. مؤلف مرآت البلدان بنقل از تاریخ رشیدی مینویسد: ’در سنۀ 693 ه. ق. غازان خان بعد از آنکه قتلغشاه را بدفع امیرنوروزمأمور کرد و اخبار خوش از طرف قتلغشاه رسید، غازان خان قتلغشاه را به بسطام طلبید و از آنجا از راه چرمانه رود بجرجان آمد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 221)
لغت نامه دهخدا
از شعبه های مهم رود آجی چای تبریز یا تلخ رود است، (جغرافیایی طبیعی کیهان ص 82)
لغت نامه دهخدا
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’ملکی از املاک خالصه است که در سه فرسنگی مغرب دولت آباد ملایر و در کنار رودخانه ای که از ملایر میگذرد واقع شده. زراعتش آبی است و از آب رودخانه مشروب میشود. باغات ندارد ولی دارای مرتع مهمی است. معدن شورۀ خوبی در این محل میباشد که ده دوازده سال قبل در این معدن کار کرده اند و فعلا متروک است. عرض رودخانه ای که چچان رود در کنار آن واقع شده قریب شصت هفتاد زرع است و امتداد آن از اول خاک ملایر تا ’طائمه’ دوازده فرسنگ و از آنجا تا رود خانه کاماسب نهاوند سه فرسنگ است که جمعاً پانزده فرسنگ میشود. این رودخانه در پائیز و زمستان شکار ’حقا’، ’اردک’، ’پرت’ و سایر مرغهای آبی بسیار دارد. این آبادی که در سابق ده پانزده خانوار رعیت از الوار داشته فعلا دو خانوار سکنه دارد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 214)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
نام رودخانه ای است که امروز سرخن گویند و چغانیان را مشروب سازد. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین ذیل لغت چغانیان). نام رودخانه ای است که در ناحیه ای واقع در مسیر علیای آمودریا جریان داشته و آن ناحیه را در قدیم چغان و چغانیان مینامیده اند. چغانی رود: کاروانی یافتم که بطرف ترمذ میرفتند با ایشان به ترمذ رفتم بر درازگوش مرا سوار کرده بودند، چون به آب چغان رود رسیده شد خلقی از اهل کاروان در آب افتادند. (انیس الطالبین بخاری). بر درازگوش نشستی و در چغانرود درآمدی و درازگوشان اهل کاروان را آب برد. (انیس الطالبین بخاری). رجوع به چغانی رود شود
لغت نامه دهخدا